هنر تعاملی چه تاثیری در روند یادگیری کودکان و نوجوانان دارد؟
کودک و هنر تعاملی
تابستان ۱۴۰۳ گرامیداشت صدمین سالگرد تولد محسن وزیری مقدم برگزار شد. صدمین سال تولد مردی که تمام زندگی خود را وقف هنر کرد و هویتش را بر پایه ی نقاشی و چه بسا بیشتر بر پایه ی مجسمه سازی بنا نهاد. محسن وزیری مقدم یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان ایرانی قرن بیستم به شمار میرود. بنیاد وزیری مقدم با برگزاری رویداد گرامیداشت صد سالگی فرصتی مغتنم را فراهم آورد برای اشاعه ی آثار و ارزشها و ویژگیهای هنری این هنرمند و همچنین به نمایش درآوردن سهم او در تاریخ هنر مدرن.
بنیاد وزیری مقدم با برنامه ای پربار، به همت هامون وزیری مقدم کیوریتور رویداد ،فعالیت های فرهنگی متعددی را در نقاط مختلف جهان به این هنرمند اختصاص داد. هنرجویان بهار ایده طی بازدید خانوادگی از آثار درگالری های برگزار کننده و مطالعه آثار آن هنرمند در کارگاه آشنایی با هنرمندان ایران و جهان فعالیت عملی خود را با تمرکز بر آثار مجسمه، در جهت مطالعه مبانی هنر انجام دادند. مطالعه و بررسی آثار استاد یکی از سیلابس های درسی بهار ایده در دوره مقدماتی هنر میباشد و هنرجویان امسال شانس این را داشتند که بصورت حضوری بازدید از آثار را داشته باشند. ارتباط با سازه ها و مجسمه های متحرک ، هنرجویان را تشویق به بازی با فرمها و ایجاد فرمی جدید و فضایی سرشار از تخیل و پرسش و نوآوری و تعامل کرد.
سبک فرمالیسم و تاثیر آن بر ادراک بصری کودکان
فرمالیســم بر فرم یا ســاختار صوری تا کید میکند. این ســبک در ادبیات، ســینما، موســیقی، نقاشــی، عکاسی، مجسمه ســازی و معمــاری آثــاری را پدید آورده اســت؛ که هرچنــد در صورت ظاهری متفاوت، اما در خلوص ذاتی مشــترک هستند؛ به طوری که سادگی، خلــوص و بی پیرایگی به عنــوان جوهــر فرمالیســم، در هر یک از ایــن حوزه ها به صورتی متفــاوت تجلی یافته اســت. درک ویژگی هــای مرتبط با فرمالیســم همچون فــرم و شکل، ریتم، درک فضا، بافت و بطور کلی یادگیری مبانی هنر بر فهم و ادراک بصری هنرجو (کودکان و نوجوانان ) تاثیر بسزایی دارد.
شــناخت مکاتــب مختلف در زمینــه هنــر، دانــش مربــوط بــه پیدایــش، تکویــن و تکامــل جنبش هــای هنــری، امــری حایــز اهمیــت اســت و فرمالیســم، ازجمله مکاتب هنری است که قابلیت تحقیق و تفحص زیادی دارد چرا که به بیان آزادانه، ایده پردازی و درک بصری کمک زیادی می کند. در آثار وزیری مقدم به خصوص آثار مجسمه های چوبی بازی فرم و فضا کاملا مشهود است. فرمهای دالبر مانندی که با برش و حذف چوب ایجاد شده، هم در قسمتهای منفی و فرورفته و هم در قسمتهای مثبت و بیرونآمده قابل مشاهده است.
محسن وزیری مقدم – سال ۱۳۵۳ – اثر چوبی
این بازی با فرم و فضا همان چیزی است که کار وزیری مقدم را بین هنرمندان ایرانی منحصر به فرد میکند. در آثارمجسمه های چوبی، فرم ساختارمند نقش برجسته ها به نوعی قابل ردگیری است. در رویکرد دوم همین محور عمودی وجود دارد اما فرم های انتزاعی با ساختارهای متفاوت از جهات مختلف از آن جدا شدهاند؛ شاید هم قطعاتی به هم چسبیده این حجم عمودی را شکل داده اند. به این ترتیب مجسمه از کنارهم نشینی بخشهای مثبت و منفی و بازی فضاهای پر و خالی شکل گرفته است. حفرههای خالی سطح بدنه ها یا انحناهای ایجاد شده در انتهای هر بخش به همان اندازه حرف برای گفتن دارد که سطح مثبت بدنه دارد.
آثار وزیری مقدم در بستر تاریخ هنر
محسن وزیری مقدم در صحنهی هنر نوگرای ایران جایگاه منحصر به فردی دارد؛ تا جایی که به واسطهی ابتکارات و نوآوریهایش به «پیشگام هنر مدرن ایران» شهره شده است. مجسمههای مَفصَلی و حرکتی وزیری مقدم (۱۳۴۸- ۱۳۵۴) از نمونههای برجستهی هنر معاصر ایران به شمار میآید و اغراق نیست اگر بگوییم این آثار در عرصهی هنر ایران بی بدیل است. وزیری مقدم طی بیش از شش دهه فعالیت هنری به تجربه ورزی و جست و جو گری مشغول بود و خلاف بسیاری از هنرمندان نوگرای ایران، بهجای تطبیق سنتهای هنری ایران با شیوههای تقلیدی مدرنیستی، تلاش کرد زبان شخصی خود را همراستا با جریانات معاصر خلق کند.
او برای خلق این آثار خود بنیاد، هرگونه ارجاع به واقعیت بیرونی (ایرانی یا حتی غیرایرانی) را حذف کرد. این همزمانی با جریانات هنری معاصر او را از سایر هنرمندان هم نسل خود متمایز کرد و این موضوع با خلق مجموعه مجسمههای مَفصَلی و حرکتی او به اوج خود رسید. این آثار وزیری مقدم در بافتار هنر آن روز ایران کاملاً عجیب و متفاوت بود؛ که البته طبیعی است چرا که هنر ایران در آن دوران هنوز توانایی درک و خلق چنین آثاری را نداشت و زمینه برای ایده پردازی و ساخت این آثار فراهم نشده بود. اما چطور وزیری مقدم چنین ایدهای را در سر پروراند و عملی کرد؟ ایدهای که منجر به ساخت مجسمههای بزرگ با اندامهای قابل حرکت شد، شبیه به ارگانیسمی زنده که تغییر میکند و هیولایی غولآسا را نمایش میدهد.
محسن وزیری مقدم – سال ۱۳۴۸ – اثر چوبی
مجموعۀ آسودگیهای هندسی وزیری مقدم در اواخر دهۀ چهل، تفکری است در باب مفهوم هندسه و حجم، پیش درآمدی است بر مجموعۀ مجسمه های چوبی ثابت و متحرک که با فاصلۀ اندکی از مجسمه های هندسی شکل میگیرد. وزیری مقدم خود در باب مجسمه های مفصلی مینویسد: «هدفم این بود که فرمهای چوبی را کنار هم بچینم تا مجسمۀ کاملی پدید آید و در عین حال تماشاگر هم بتواند با چرخاندن فرمها، در آفرینندگی مشارکت کند. در مجسمه های من فرمها به دست خود بازدید کننده حرکت داده میشد که تا آن روز از پدیدهای بینظیر به حساب میآمد.»
او نخستین اثر از این مجموعه را در سال ۱۳۴۸ خلق کرد که از چندین قطعۀ منحنی ساخته شده بود و هر یک حول محوری میچرخید. نخستین بار مجموعۀ مجسمه های مفصلی در انجمن فرهنگی ایران و آمریکا در خرداد ماه ۱۳۵۰ برپا شد. هرچند در طرح ابتدایی شکلگیری این مجسمه ها چوب مادۀ اصلی بوده است، اما در سالهای بعد وزیری مقدم از پلاستیک نیز استفاده میکند. در این مجسمه ها تنوع رنگی قابل توجهی به چشم میخورد. اکثر فرمهای آن دایناسور، اژدها و حیوانات ماقبل تاریخی هستند که به طور ناخودآگاه روی خاک به حرکت در میآیند. (این دوره نیز ما شاهد بازبینی وزیری مقدم در مفاهیمی چون ماده، حرکت و ریتم هستیم.)
مجسمه های چوبی و مفصلی
به تحلیل مجسمه های مفصلی که در واقع هنر تعاملی وزیری مقدم است، میپردازیم. سؤالهای اصلی ما این است: هنر تعاملی چگونه و از طریق چه ابزاری موجب زایش معناهایی میشود که در هنر غیرتعاملی امکان تحقق آن وجود ندارد؟ هدف از این مقاله آن است که نشان دهیم ارتباط وارتقا درک بصری کودک درهنر تعاملی همچون مجسمههای مفصلی و حرکتی وزیری مقدم دو مقوله قابل بررسی است؛ اولی بحث «حرکت» است و دومی «مشارکت کودکان».
محسن وزیری مقدم – سال ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ – اثر چوبی
همانطور که خود دربارهی این آثار گفته:
«در اینجا مسئله این بود که فرم از حالت ثابت و تحمیل شده بیرون بیاید و تماشاگر بتواند هر لحظه فرم تازهای به وجود آورد. در حقیقت خاصیت روانی خودش را در شکل دادن به این آثار آزمایش کند. این نقش برجسته که در فضای معماری قرار میگیرد فضا را به خود مشغول نمیکند بلکه دائماً قابلیت تغییر به فضا میدهد.»
در اینجا کودک انتخاب کننده و تعیین کننده است و به این ترتیب دائماً هیجان تغییر فضا و تنوع فرم می بینیم. در واقع هنرمند فرمی را ساخته و آن را در اختیار مخاطب داده تا فرمهای تازهی خود را به وجود آورد و در لحظهی خلاقه شرکت کند .
هنر تعاملی چیست؟
از سال ۱۹۶۰ مفهوم هنر، به مثابۀ خلق اثر توسط یک هنرمند که امضای خود را پای اثر میگذارد، مورد بازبینی قرار گرفت و مفاهیمی همچون هنر مشارکتی، هنر تعاملی و… مطرح شد. مطرح شدن این مفاهیم از طریق پرفورمنسهای هنری و چیدمان، بیش از پیش راه خود را در دانشکده های هنر باز کرد و هنرمندان مدرن را به سوی بازخوانی مفاهیمی همچون خلق، امضای شخصی و… کشاند.
در هنر تعاملی، واکنشها و تعاملات مخاطب یا بیننده (کودک و نوجوان) در تغییر فرم یا معنای اثر است؛ به عبارت دیگر، هنر تعاملی فرمی از هنر پویاست که مخاطب (کودک و نوجوان) و محیط در روند معنا هایش نقش ایفا میکنند و تعامل پویا و عینی است، حتی اگر در حیطۀ ساحت تخیلی باشد. هنر تعاملی در ایران نیز همزمان با جنبش مدرنیسم راه خود را باز کرده است و شاهد آثاری تعاملی هنرمندان مدرن و معاصر ایران هستیم. اینگونه تعامل در حوزه های مختلف هنری وارد شده است و بحثهای نظری و دانشگاهی را به خود اختصاص داده است. در حقیقت هنر تعاملی در بسیاری از حوزه های هنری چون سینما، تأتر، نقاشی، مجسمه سازی، عکاسی و… وارد شده است و دیدگاههای سنتی را تغییر داده و در حوزۀ نظری موجب پدید آمدن بحث های جامعه شناختی، اخلاقی، نشانه شناختی، روانکاوی و… شده است.
یادگیری تعاملی
یادگیری تعاملی، به روش ها، ابزارها و محیط های آموزشی گفته می شود که تمرکز بر روی شریک کردن هنرجو (کودک و نوجوان) در فرایندهای آموزش می باشد و به هنرجو کمک می کند که با مطالب درگیر بشود و سوال بپرسد و به دنبال جواب سوالها بگردد این درگیری بین سوژه و اُبژه نه تنها به ماندگاری و فهم عمیق مطالب کمک میکند بلکه باعث تعامل فعال وافزایش انگیزه و مشارکت کودک و تقویت مهارتهای اجتماعی و ارتباطی او میشود.
نمونه هایی از یادگیری تعاملی:
- یادگیری مسئله محور (Problem Based Learning)
- یادگیری مشارکتی (Collaborative Based Learning)
- یادگیری مبتنی بر بازی (Game Based Learning)
- یادگیری پروژه محور (Project Based Learning)
*هنرها و بازدید از گالری و موزه های علمی و هنری و طبیعت گردی بستری مناسب برای یادگیری تعاملی میباشد.
کودک و هنر تعاملی
همانطور که می دانیم «محیط» درجه اول اهمیت را در رشد شناختی، اجتماعی، عاطفی و حتی جسمی کودکان ونوجوانان دارد. محیط آموزشی باید بستری برای بنیان یادگیری مهارت های بسیار مهمی را برای کودک فراهم کند.. یادگیری اوایل دوران کودکی فرصتی بی نظیر است؛ زیرا کودکان با کارایی بیشتری یاد میگیرند و از طریق فعالیت های بازی محورومشارکتی دانش بیشتری کسب می کنند. تجارب اولیه یادگیری به رشد فکری، اجتماعی و عاطفی کودکان کمک می کند و پایه و اساس یادگیری آینده آنها در نوجوانی وجوانی را پایه ریزی می کند.هنر ومحیط هنری بستر بسیار امن ومناسبی برای کسب جنین تجارب ارزشمندی است.
بهار ایده این بستر غنی را برای کودکان ونوجوانان مهیا کرده است. مجسمه های متحرک وزیری مقدم نمونه بارز هنر تعاملی است و کودک با قرارگرفتن در این موقعیت، با نیروهای حسی-حرکتی، که ما آن را به تبعیت از ژاک فونتنی (۱۹۹۸-Fontanille) تُن حسی-حرکتی مینامیم، دست به کنش میزند و قسمتی از روند معنایی موضوع می شود که ناشی از عواطف، احساسات و هیجانات درونی کودک است و بیانی تازه می آفریند در اصل گفتمانی بین کودک و موضوع صورت میگیرد مثل گفتگویی که بین ملودی ها در کنسرت موسیقی صورت میگیرد .
نتیجه
هنر تعاملی موجب درگیری ذهنی و عینی مخاطب (کودک ونوجوان) در فرایند تولید و شکل دهی اثر است. در هنر مدرن و معاصر بخش مهمی از آثار اعم از مجسمه، نقاشی، چیدمان و یا عکاسی با فرایند تعامل و دخالت مخاطبِ فعال شکل میگیرد و این فرایند هر مخاطب را به کنشگر فعال تبدیل میکند. در این میان اُبژۀ هنری معناهای جدیدی در کنار معناهای قبلی مییابد که وابسته به زاویه دید مخاطب و جهانبینی اوست. هنر تعاملی، کودک را از پذیرش سرد و وابستگی نجات میدهد و موجب اندیشیدن او نسبت به اثر هنری میشود، کنش هنری به یک کنش تقسیم شده و دو طرفه تبدیل میشود، و معناهای تازه ای از دل همین تعامل زاده میشود.
به قلم نازیلا پاکیاری